قسمت هجدهم قصه های هزار و یک شب
شب چهاردهم: حکایت گدای سوم 1
شب چهاردهم رسیده و شهرزاد باید ادامه داستانی که نیمه کاره رها کرد را برای پادشاه بخواند. بهتر است قبل از شنیدن این پادکست، داستان قسمت قبلی و اینکه چه بر سر گدای دوم آمد را مروری گذرا کنیم. گفتیم که گدای دوم شاهزاده ای دانا و حکیم بود. که برای ازدواج با شاهدخت هند، با کاروانی از هدایا عازم آن شبه جزیره بود. اما در میان راه راهزنان او را خلع مال کردند و او از ترس جانش از مهلکه گریخت و در نزدیکترین شهر، نزد مرد خیاطی امان جست. وقتی برای امرار معاش به خار کنی در بیابان مشغول بود، حفره ای اندر زمین یافت و وارد آن شد. در آنجا دختر زیبا رویی را دید اسیر دیوی زشت و بد طینت شده بود. هر چه دختر او را از شکستن و احضار دیو بر حذر داشت، اما او گوشش شنوا نبود و عشق این دختر کورش کرده بود.
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها. گدا که فکر می کرد با قدرت عشق دیو را خواهد کشت و به وصال دخترک خواهد رسید، به محض ظاهر شدن دیو، از ترس به خود لرزید و فرار را بر قرار ترجیح داد، اما تیشه و کفش خود را در آنجا جا گذاشت. دیو رد این وسایل را تا مغازه خیاط زد و گدا را پیدا کرد. او را ربود به همان حفره برد. در آنجا دخترک را به جرم خیانت کشت و گدا را تبدیل به بوزینه کرد.
گدای بوزینه شده خود را به کشتی ای رساند و به خاطر هوشی که داشت، زود محبوب ناخدا شد. پس از رسیدن به مقصد، پادشاه آن اقلیم از هوش این بوزینه شنید و او را طلب کرد.
و اما در این قسمت از داستان های صوتی قصه های هزار و یک شب، ادامه این ماجرا را از زبان ریحانه زارعی، در نقش شهرزاد می شنوید.
عوامل تولید:
گوینده: ریحانه زارعی
صدابردار: علی اقبال
تدوینگر: رضا طریحی
تهیه شده در استودیو نت به نت
بر اساس کتاب قصه های هزار و یک شب
پخش از وبسایت فرهنگی آموزشی نت به نت
مطالب مرتبط
دیدگاه ها
ثبت دیدگاه جدید
قسمت هجدهم قصه های هزار و یک شب
قسمت هجدهم قصه های هزار و یک شب