شب بیست و هفتم: حکایت طبیب یهودی (بخش اول)

به قسمت سی و چهارم از مجموعه داستان های صوتی قصه های هزار و یک شب رسیدیم. مجموعه ای عظیم که فعلا قراری بر پایان آن نیست. و چه خوشحالیم که تا این حد، تولید آن به مذاق شما علاقه مندان خوش بنشسته و با پیامهای پر مهر خود، انرژی مداومت بر این عهد را به ما ارزانی می دارید. برخی از دوستان نیز شتاب را به لذت چشیدن طعم داستان های سریالی ترجیح می دهند و مکررا زمان انتشار قسمت ها را جویا می شوند. عزیزان، فرض کنید کتابی می خوانید که حال و هوای آن شما را بسیار خوش آمده و هر خط آن صور خیال انگیزتان را همی شکوفا می کند. آیا حیف نیست به ضرس عادت، تمامی آن کتاب را پیوسته بخوانید و خود را چشم خسته و ذهن فرسوده کنید؟ در مثالی دگر، چو یک سریال چهل قسمتی را دوست بدارید و شب و روزتان را به تماشای آن بگذارید؛ آیا ناترازی پیش آمده بین لذتی که تماشا به شما بخشیده با خستگی و اتمام زود هنگام آن، ناخوشایند نیست؟ عسل شیرین است. اما رواست که ظرف عسل را یکباره تناول کنیم؟ که شیرینی آن دل را زند و طبع گرم آن معده را سوزاند.

آری، قصه های بلند را بایستی آهسته و پیوسته دید و شنید تا لذت آن جای خود را به کلافگی ناشی از عادت ندهد. ما هر هفته دو قسمت از قصه های هزار و یک شب را انتشار می دهیم. حتی توصیه می کنیم چنانچه به تازگی با این سی و اندی قسمت مواجه شده اید، مثل شهرزاد و شهریار- شخصیت های اصلی داستان- به شبی یک قسمت بسنده کنید تا تازگی آن همواره بر دل و جان نشیند.

و اما در قسمت قبلی شنیدیم که ملک از قصه نصرانی خوشش نیامد و بهر قصاص خون احدب (گوژ پشت)، باز قصد اعدام هر چهار نفر را کرد. اما این بار مباشر برخاست و قصه ای تعریف کرد. قصه ای از بازرگانی که انگشت های شست در دست و پا نداشت. این قصه را در پادکست قبل شنیدید. اما باز هم ملک خوشش نیامد و قصد اعدام کرد. این بار طبیب یهودی ادعای داشتن حکایتی جذاب کرد و ملک هم از خدا خواسته باز رخصت بر روایت آن داد. حال در این قسمت می شنویم حکایت طبیب یهودی را.

عوامل تولید:

گوینده: ریحانه زارعی

صدابردار: علی اقبال

تدوینگر: رضا طریحی

تهیه شده در استودیو نت به نت

 بر اساس کتاب قصه های هزار و یک شب

 پخش از وبسایت فرهنگی آموزشی نت به نت