چطور شد که معلم تنبک شدم؟!
قبل از اینکه بگم چطور و از کجا آموزش تنبک رو شروع کردم، باید کمی از زندگی خصوصی خودم براتون تعریف کنم. من در خانواده ای نه شلوغ و نه خلوت به دنیا اومدم و بزرگ شدم. یک خواهر و یک برادر دارم که خواهرم دو سال و برادرم حدود چهار سال از من کوچکتره و من فرزند ارشد خانواده هستم. زمانی فرارسید که خواهر و برادرم به مدرسه رفتند و در درسهای خودشون، مخصوصا درس ریاضی گه گاهی ایراد داشتند. من که این موضوع رو می دیدم، با تمام انرژی و توان سعی می کردم اونچه رو که بلد هستم، یادشون بدم و وقتی می دیدم اونها درس رو بلد میشن، احساس قدرت میکردم و کلی کیف می کردم. شاید این حس اشتیاق به درس دادن که در وجود منه، ارثی هست از پدربزرگ مادری خودم دارم.
آموزش تنبک در وب سایت نت به نت
ایشون معلم مقطع ابتدایی بودند و جالبه بدونید که دو سال هم معلم پدر خودم هم بوده اند. بابام که یه وقتایی خاطرات بچگی خودش رو برای ما تعریف می کنه، بارها گفته که پدربزرگتون در تدریس بسیار جدی بود و درعین حال مسلط. و در زمانی که اکثر معلم های اون دوران، درس دادن بلد نبودند و با تنبیه بدنی و به زور کتک زدن به بچه ها سر کلاس می خواستند درس یاد بدهند، پدربزرگتون کاملا با این کار مخالف بود. چون جزء معدود کسانی بود که برای معلمی به دانشسرا رفته بود و به صورت اصولی تدریس رو یاد گرفته بود. از این رو ایشون در کار خودش خیلی موفق بود. ولی بقیه همکارانش اکثرا شش کلاس بیشتر سواد نداشتند. اما حیف، در سالی که من خواستم برم کلاس اول، بابابزرگم بازنشسته شد.
بگذریم از این موضوع.من که با درس دادن به خواهر و برادرم و حتی بچه های کوچکتر دیگه کمی در انتقال مطلب تجربه و مهارت پیدا کرده بودم، کم کم با بزرگتر شدن خودم و یاد گرفتن تنبک، به فکر تدریس تنبک افتادم. چند سالی گذشت و من با این امید که روزی معلم تنبک خواهم شد، شب ها می خوابیدم و بارها خواب معلمی تنبک رو می دیدم. در همان روزها سر کلاسهای تنبک با دقت به نحوه تدریس و نقاط ضعف و قوت معلمان خودم توجه می کردم و سعی می کردم اون مطالب رو برای روزی که خودم بخوام معلمی رو شروع کنم، توی حافظه ام بسپارم. زمان گذشت، تا اینکه در اردیبهشت ماه سال 84 زمانی که داشتم برای کنکور درس می خوندم و فقط دو ماه به اون آزمون مهم فرصت باقی مونده بود، برای اولین مرتبه پیشنهاد تدریس تنبک از طرف یکی از آموزشگاه های کاشان به من داده شد. از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم. چون به آرزوی چند ساله ام رسیده بودم. از طرفی استرس این رو هم داشتم که چطور برای اولین بار با بچه ها به عنوان معلم روبرو خواهم شد؟ بگذریم از اینکه چند جلسه ای سر کلاس رفتم و حس کردم داره وقت زیادی از من گرفته میشه و شاید به کنکورم لطمه ای بخوره، تصمیم گرفتم برای مدت زمان باقی مانده تا کنکور تدریس رو بگذارم کنار و بعد از اون آزمون، مجددا به تدریس تنبک مشغول بشم.
برای اون دسته از دوستانی که به تدریس تنبک علاقه مند هستند، باید بگم که مدرس در درجه اول، خودش باید خوب ساز بزنه. در هر رشته و مقطعی که درس میده، حتما خودش تا چند مقطع بالاتر رو تحصیل کرده باشه و با تمام ابعاد و زوایای موضوعی که میخواد درس بده، آشنایی داشته باشه. باید علمش به روز باشه. با کتاب های موجود در بازار برای اون موضوع آشنایی کامل داشته باشه و خیلی چیزهای دیگه. و از همه بالاتر اینکه توان تحلیل مطلب و قدرت بیان خوبی داشته باشه تا بتونه در تدریس موفق باشه. در طول این سالها، کار با هنرجویان متعدد در سنین مختلف و در اقشار گوناگون در چند آموزشگاه شهرستان کاشان و شهرهای اطراف؛ و با توانایی های متفاوتی که هر کدام از اونها نسبت به همدیگه داشتند، تجربیات جدیدی به من اضافه شده و خدا رو شکر می کنم که تونسته ام شاگردانی رو تربیت کنم که با دیدن و شنیدن کار و موفقیت هاشون، خستگی از تنم به در بره.