آخرین تخفیف بزرگ نت به نت فرصت را از دست ندهید
جستجو

اجرای گوشه چهار پاره ماهور

5 ستاره
اشتراک گزاری

زمان ثبت:1399/08/21

اجرای گوشه چهار پاره ماهور

اجرای گوشه چهار پاره ماهور

 

سلام به دوستان عزیزم در وبسایت نت به نت. کاری رو که مشاهده می کنید، اجرای یکی از گوشه های موسیقی ایرانی به نام چهار پاره است که به همراه برادر عزیزم عمران و دوست خوبم حامد حسین زاده در محفلی دوستانه ضبط کردیم. بعد از اینکه در اینستاگرام با استقبال دوستان همراه بود، تصمیم گرفتم در وبلاگ شخصی خودم با شما هم به اشتراک بذارم. خدمت دوستان تار نواز و سه تار نواز که دوست دارن این آهنگ زیبا رو یاد بگیرن عرض کنم که آموزش کامل این گوشه رو قبلا در وبسایت نت به نت قرار داده ایم. شما میتونید با مراجعه قسمت آموزش آهنگ برای تار و سه تار و یا از طریق لینک زیر این ویدیوی آموزشی رو تهیه کنید.

 

 

خرید پکیج آموزش سه تار بخش ماهور

 

از کبودی تا سوختن و ساختن

دوستان گرامی همونطور که خودتون در جریان هستید این روزها حال و روز کشورمون به خاطر بیماری کرونا خوب نیست. هر روز شاهد آمار بالای ابتلای بالای هموطنانمون به این ویروس هستیم و متاسفانه این بیماری در حال حاضر رتبه نخست علت مرگ و میر روزانه رو به خودش اختصاص داده. توی این روزا هر وقت ترس از شیوع این بیماری بالا می گیره، ما ها خود به خود با محدود کردن رفت و آمدهامون و پرهیز از حضور در اجتماعات یه جوری خودمون رو از رویایی با این پدیده منحوس مصون می کنیم. اما نباید غافل بشیم از کسایی که تو این دوران، در خط مقدم مبارزه با این بیماری قرار گرفتن و مجبورن تمام خطرات و سختی ها رو به دل و جون بخرن و در این کارزار نا برابر، جونشون رو به خطر بندازن تا از من و شما دفاع کنن. زندگی کادر درمان در این روزها اصلا قابل قیاس با ما نیست. هر چی آمار شیوع بیشتر میشه، ما با رجوع به گزینه فرار، سعی می کنیم احتمال تصادم رو به حداقل برسونیم. اما بر خلاف ما، عزیزان جان بر کف کادر درمان، بیشتر و بیشتر در معرض این ویروس قرار می گیرن. و اما چرا این مطلب رو دارم اینجا می گم؟ دلیلش به صحبت های حامد (خواننده این کلیپ) قبل از ضبط ویدیو بر می گرده که شدیدا منو تحت تاثیر قرار داد. حامد می گفت چند روز قبل دوستش رو دیده که زیر چشم چپش کبود شده. دلیلش رو پرسید و اونم باهاش درد دل کرد: "من پرستار هستم و در قسمت پذیرش افراد کرونایی در یکی از بیمارستانهای دولتی کار می کنم. تمام سختی های شغل ما به کنار، این که گاهی همراهان یک بیمار تمام نگرانی های خودشون رو به ما انعکاس می دن هم به کنار؛ اما بعضی از مردم هستن که فکر می کنن دلیل بیماری عزیزشون ماییم. دیواری کوتاه تر از ما پیدا نمی کنن که خشم و خستگی های خودشون رو سرش خالی کنن. قبل از کرونا ما هر روز در گیر اینجور افراد بودیم. اما با ورود کرونا این قضیه خیلی سنگین تر شده. بیمارستانها پر شدن و تخت برای بستری های جدید کمه. ما به عنوان پرستار یاد گرفتیم در مقابل پرخاشگری های احتمالی بیماران و همراهانشون خویشتن داری کنیم. این جزء اصول اولیه کارمون حساب میشه. اما نباید مردم عزیزمون هم کمی خویشتن دار باشن؟ پریروز یه بیمار جدید آوردن، بیمارستان هیچ جایی برای پذیرش نداشت. تخت ها که هیچ، حتی راهروها هم پر از بیمار بستری بود. مدیریت اعلام کرد تا خالی نشدن تخت ها بیمار جدیدی پذیرش نشه. آقای میانسالی که میخواست مادر محترمش رو بستری کنه، هیچ جوره زیر بار حرف من مبنی بر تکمیل ظرفیت نرفت. تا اینکه شروع کرد بلند بلند داد و فریاد کردن. خیلی هم هیکلی و ستبر بود. یه دسته اسکناس از جیبش در آورد و پرت کرد تو صورتم و گفت من که میدونم دردتون سر این پوله. مادرم رو بستری کنید اینجا رو پر از پول می کنم. من که با این کارش هم غافلگیر شدم هم تحقیر؛ پول ها رو جمع کردم و محترمانه بهش پس دادم و گفتم آقای عزیز اوضاع اینجا خیلی خرابه. بحث پول نیست ما واقعا جا نداریم. این حرف هنوز از دهنم در نیومده بود که ضربه سنگین مشتش رو صورتم نشست. بیهوش شدم و دقایقی رو در عالم بی خبری سیر کردم. بعدا فهمیدم که به خاطر این حمله دستگیر شده و الان تو بازداشت گاه کلانتریه. جرمش هم جنبه عمومی داشت هم خصوصی. من با اون حالم رفتم کلانتری و از حق خودم گذشتم و رضایت دادم. اما چه فایده که هر روز مشابه این اتفاقها رو میبینیم. نه من، بلکه همه همکارانم که این روزها وسط جبهه برای دفاع از مردمان سرزمینم با این ویروس شونه به شونه دارن مبارزه میکنن. من از مردم عزیز میخوام این روزها جسم و روح خسته کادر درمان رو دریابند و خدایی نکرده نمک به زخمشون نپاشن".

این داستان رو که از زبون حامد شنیدم دلم گرفت. ما با خیال راحت تو خونه میشینیم و به علایقمون میرسیم، اونوقت کادر درمان علاوه بر خستگی ها، باید سرزنشها رو هم تحمل کنند و دم نزنن. هیچ توصیفی بهتر از این جمله به ذهنم نرسید: "از کبودی تا سوختن و ساختن".

 

 

 

 

مطالب مرتبط

محصولات پیشنهادی فروشگاه:

آدرس واتساپ آدرس تلگرام شماره همراه