فروشگاه

مقالات

مقالات

رواج نفرت و خشم در موسیقی پاپ

  • انتشار1399/02/01
  • بازدید
رواج نفرت و خشم در موسیقی پاپ

 

از موضوعاتی که در این سالها در موسیقی پاپ ما بطور خاص و در موسیقی پاپ جهانی به طور عام، به یک امر عادی بدل شده، راه یافتن مضامین مبتنی بر نفرت، انتقام، ناسزا و گلایه است. موضوعی که از آن تحت عنوان، گرایش به مکتب (واسوخت) یاد می شود و یا در توصیفات روزمره طرفداران موسیقی پاپ، به آن سبک (دیس لاو) می گویند. فهم چرایی و چگونگی رواج یافتن این سبک و علاقه بسیاری از ما برای گوش دادن آهنگ هایی با این سبک، از یک سو متاثر از وضعیت زندگی ما در دوران معاصر است. به این معنا که تجربه عشق در دوران ما، تجربه ای شکننده، متنوع، ناپایدار و پر ماجراست و اصولا مضامینی همچون وفاداری، تعهد و زیست اخلاقی در فرهنگ روابط این دوران، زیاد معنادار نیستند و همین تغییر در شکل تجربه زندگی، موجب تغییر در اشکال فهم و نوع واژه هایی شده است که ما با آن سروکله می زنیم. چنانکه در فرهنگ روزمره امروز، در خیابان، در تعاملات بین دوستان، در روابط صمیمی، کاربرد الفاظ رکیک و شوخی های جنسی نه تنها امری مذموم و نابهنجار نیست، بلکه به جهت گسترش کاربرد آن در شبکه های اجتماعی، محصولات رسانه ای چون فیلم ها، به امری عادی و عادت شده بدل شده است و همین امر خود را در موسیقی ما نیز جای خود را باز کرده است.

 

 لحن در موسیقی

 

اما فرم های بیانی آن در سبک های موسیقیایی متفاوت است. برای مثال در موسیقی رپ ما، شکلی صریح به خود می گیرد و در آهنگ های افرادی چون (حصین، امیر تتلو) به وفور و روشن با ناسزاهای گوناگون و ترانه های جنسی شده روبرو می شویم. اما وقتی سراغ موسیقی پاپ می آییم، می شود ردپای شروع موسیقی دیس لاو را از دهه 80 بطور روشن تر دید. در شروع این دهه  شما آلبوم اول چاووشی رو از نامش که نفرین است تا متنش که سراسر دلزدگی و شکایت و نفرت است می بینید. مثلا چند مورد را می گویم: الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرت، بیای ببینی که همه حلقه زدن دور و برت... درحالیکه در سال های پایانی دهه 1350 ستار ترانه ای داشت با این مضمون که (آرزو دارم مرگت را ببینم. بر مزارت شاخه های گل بچینم). اما جالب است با وجود اینکه ستار خواننده اش بود، هیچ استقابلی نداشت و چه می شود که در دهه 80 جذاب است؟

 

ما اهالی موسیقی دکمه پلی نیسیتم  

 

تغییر در ساختار خانواده و اجتماع

 

 از دهه 50 به اینور ساختار خانواده تغییر میکند. عملا اقتدارگرایی مردانه، شیوه های قدرت ماب فرزندپروری، محدودیت ها و سختی ارتباط بین دوجنس، فهم از عشق  دچار دگردیسی های معنایی و حتی عملی در حوزه زندگی روزمره میشوند. سوژه امروز در یک بازه زمانی از جوانی و تجرد تا تاهل وارد چند رابطه می شود و خارج می شود و به قول باومن امروز کیفیت عشق چنان تغییرکرده و سیالیت و شکنندگی در روابط زیاد شده که شما نمی توانی از عشق رمانتیک صحبت کنی. امروز دوست میشوی ماه بعد بلاکش میکنی. خب چنین کنش هایی در عرصه زیست واقعی، موسیقی خودش را هم میخواهد.

همین بستر در فرهنگ امریکایی هم مصداق خودش را دارد. به عنوان مثال مارشال برمن وقتی در کتاب (تجربه مدرنیته) دست به تفسیر مدرنیته میزند. میگوید من از قرائت ساخت انبوه پل ها، بزرگراه ها، خیابان ها، پاساژها و هایپرها میام سراغ فهم مدرنیته.  و اونجا ما می بینیم، خشم نهفته درون موسیقی هیپ هاپ رو زمانی می فهمیم که بفهمیم نوسازی شهری و توسعه تحکمی از بالا به پایین و  گذر از اقتصاد کارخانه ای به اقتصاد اطلاعاتی و نرم افزاری  و جابجایی های اقتصادی دهه 70در امریکا، چطور عده ای را بی خانمان کرد و عده ای را از مرکز شهر به حاشیه پرتاب کرد. به عنوان مثال در زمان ساخت یک بزرگراه در این تاریخ  که از برناکس میگذشت حدود 60هزار خانه ویران می شود و 170هزار نفر به جابجایی اجباری دچار می شوند و تلنبار معضلات و اسیب ها و مطرود شدن های این موضوع، صدای اقشار پایینی را درمی آورد و خشم پشت این صدا، سر از هنر گرفیتی بر در و دیوارهای مرکز نیویورک در می آورد و در همین فضاست که موسیقی رپ و هیپ هاپ  را شکل میدهند که خشمش را علیه ساختار اجتماعی علنی کند. از چه طریقی؟ از طریق ایجاد یک سنت شفاهی در ترانه ها مثل کل کل کردن و نقره داغ کردن کلامی، که در ادبیات کارائیبی ها ریشه دارد و ریتم های آن به هنگام کار در مزارع سر از ترانه های بلوز درمی آورد و بلوز آرام روستایی به بلوز تندخوی شهری بدل می شود و خب برای همین می بینیم در بلوز دهه 40 از گیتار التکریک های تقویت شده با بیس و درام الکتریکی استفاده می کنند. که بعد توسط دسته های راک اند رول به کار برده شد. راک اند رول در دهه 50 با الویس پریسلی ظهور کرد و بلوز سیاه پوستی رو با موسیقی کانتری ترکیب کرد و بعدا موسیقی راک از دل همین ها درامد. این موسیقی از یک سو بر مخاطب خود تاثیر میگذارد و به قول کوک در دنیای امروز تصمیم گیری در مورد اینکه کدام موسیقی را گوش می دهید، بخشی از تصمیم گیری درباره اعلام این موضوع به دیگران است که شما نه تنها می خواهید چه کسی باشید، بلکه می خواهید بگویید، شما چه کسی هستید. این یعنی موسیقی وجهی هویتی یافته. کما اینکه امروز اینهمه رپر که حالا مثل جی جی، لیتو، حصین و یاس و تهی و عرفان و شایع و خلوت هر کدام فرصتی اند، برای بازنمایی خشم های جمع شده ی درون ما. خشم هایی که به جهت فشارها و تنش های درون همین زندگی جمع می شوند. خشم هایی که از وفور بی عدالتی در کلیت زندگی اجتماعی نشات می گیرند و کنشگران دارای چنین خشمی، دنبال موسیقی ای می گردند که خشم شان را توصیف کند.

 

تهیه شده در وب سایت آموزشی فرهنگی نت به نت

نویسنده: مرتضی واحدیان

نظر دهید (برای اعضا)

Captcha

نظرات (0)

تاکنون نظری ثبت نشده است.

سبد خرید 0
تماس با ما