فروشگاه

مقالات

مقالات

موسیقی و آرامش

  • انتشار1399/01/07
  • بازدید
موسیقی و آرامش

 

عنوان این مقاله در نگاه اول شاید یک موضوع کلیشه ای و تکراری باشد. «موسیقی گوش کنید تا آرامش بگیرید». این جمله را بارها و بارها در جاهای مختلف شنیده اید. ولی منظور از آرامش چیست؟ ما در این مقاله ابتدا به مفهوم واقعی آرامش میپردازیم، سپس نقش موسیقی را در رسیدن به آرامش واقعی بررسی خواهیم کرد.

 

 

آرامش در لوای نظم

 

اصولا هر مجموعه ی پویا که اصطلاحا در ریل حرکت میکند، نشانگر نظمی منتظم در قالب کلی خود می باشد. و هر بی نظمی در جهان، مجبور به یافتن راهی است برای رسیدن به نظم. این قضیه از ابتدا وجود داشته و تا ابد هم خواهد داشت. مثلا در آغاز جهان، انفجاری بزرگ به نام مهبانگ (بیگ بنگ)، هستی ما را در قالب ذرات زیراتمی به وجود آورد. ابتدا همه چیز بی نظم بود. ابرهای گازی و غول پیکر کم کم سرد شدند و اتمها به واسطه نیروی گرانش به هم پیوستند و اولین اجرام آسمانی را شکل دادند. تمام تکاپوی جهان برای رسیدن به نظم بوده. خود زمین از بقایای ستاره ای به وجود آمده که میلیاردها سال پیش با انفجاری نابود شده و عناصر خود را به صورت بی نظم در فضا رها کرده. این عناصر به واسطه تاثیر جاذبه به گرد هم آمدند و خورشید و ما بقی سیارات را شکل دادند. چهار و نیم میلیارد سال از عمر زمین می گذرد و این سیاره در لوای نظمی خاص، با سر به سر بودن نیروی جاذبه و گریز از مرکز، در یک مدار ثابت به دور خورشید می گردد. حتی خود خورشید هم با نظمی دقیق به دور مرکز کهکشان می گردد. در حالی که در ابتدا همه این اجرام، ذراتی سرگردان از ستاره ای مرده بودند. ما از این مثال خواستیم به این نتیجه برسیم که کل تکاپوی جهان ماده، برای رسیدن به نظم و در پس آن آرامش است. چه در مقیاس های نجومی مانند کهکشانها و ستاره ها، چه در مقیاس ذرات بنیادی و هر چه که بین آن دو میباشد. از جمله اشرف مخلوقات، آدم!

 

 

آرامش، هدف غایی همه انسانها

 

آرامش در آدمی به معنای ثبات و عدم بیقراریست. انسان در هر لحظه از زندگی و در حال انجام هر کاری، بدون آنکه متوجه باشد هدفی را در سر دارد و آن رسیدن به آرامش است. آرامش خود حقیقت است. و در رابطه ی علت و معلولی نمی گنجد. به عنوان مثال شما مسواک میزنید. هدف شما از این کار سالم ماندن دندان هایتان است. ولی هدف بزرگتری پشت این کار وجود دارد که شاید به آن فکر هم نکنید. و آن سرکوب اضطراب در اعماق ناخودآگاه در برابر خرابی دندانتان است. سرکوب اضطراب معنای دیگرش می شود رسیدن به آرامش. مثلا قاتلی از پس عذاب وجدانش بر نمیاید و خود را معرفی می کند تا به آرامش برسد. شخصی به طمع درآمد بیشتر، بیش از توان جسمش از خود کار می کشد تا پول بیشتری به دست آورده و طمع خود را آرام سازد. یکی می بخشد. یکی انتقام می گیرد. یکی ظلم می کند، یکی مهربانی. هر فعلی که در هر لحظه انجام میگیرد، در راستای آرامش است. او که سودای قدرت طلبی در سر می پروارند، یقینا آرامش خود را در رسیدن به این هدف می بیند.

آرامش در اصل واحد است. یکیست. این راههای رسیدن به آرامش است که متفاوت است. و صد البته اکثر این راهها خطاست. شاید انتقام بتواند موقتا سرپوشی از جنس آرامش بر دل فرد بگذارد، ولی مطمئنا این آرامش موقتی است و خیلی زود هم محو میشود. آرامش حقیقی یعنی قلبی مطمئن و ضمیری آرام!

 

 

 

 

ذهن بیقرار

 

ذهن آدمی یکی از همان مجموعه های بسیار بزرگ و لایتناهی است که سرشار از بی نظمی و نظم می باشد. هر چه میزان بی نظمی در آن بیشتر باشد، آرامش از او دورتر است. این دور بودن آرامش، خود را در قالب مشکلات متعدد روحی و جسمی و روانی نشان میدهد. اضطراب و افسردگی و ترس از معروفترین مشکلات روحی روانی ست. و بسیاری از بیماری های جسمی نیز ناشی از همین مشکلاتی است که نشأت گرفته از روحی بی قرار می باشد. همواره بشر راههای زیادی را برای رسیدن به آرامش انتخاب کرده است. قدم زدن در زیر باران، معاشرت با معشوق، خواندن کتاب خوب. تماشای فیلم. ورزش های تمرکزی مانند یوگا، مدیتیشن، صله ارحام، گفتن ذکر، برنامه ریزی برای زندگی، عبادت، موسیقی و... چند نمونه از راههایی است که اکثر انسانها در مواقع سرگردانی به آن پناه میبرند تا ذهن خود را آرام کنند. در این مقاله ما به یکی از این راهها، یعنی موسیقی و رابطه اش به نظم و آرامش می پردازیم.

 

نکات مهمی که نوازندگان باید بدانند

آرامش و موسیقی

 

حتما تا به حال دیده یا شنیده اید که برای برخی گیاهان موسیقی های بی کلام پخش میکنند که موجب بهره وری و شادابی بیشتر آن گیاه می گردد. حتی در بسیاری از دامداری ها، برای گاوها موسیقی پخش می کنند و ثابت شده که قابلیت شیر دهی آنها را به صورت قابل ملاحظه ای افزایش داده.

به راستی چیست موسیقی؟ چه عاملی در لابلای نت های آن نفهته؟ چرا یک کودکی که تازه متولد شده و هیچ درک و شناختی از موسیقی ندارد، با شنیدن طنین لالایی مادرانه به آرامش می رسد؟ چرا در باشگاههای ورزشی موسیقی پخش می کنند؟ و هزاران چرای دیگر!

شاید خیلی ها موسیقی را یک عامل فیزیکی ومنحصرا ساخته شده دست بشر بدانند. اما خیر اینگونه نیست. اصواتی که ما در پیرامون خود می شنویم به خاطر این است که امواج صوتی از طریق هوا به گوش ما میرسد و با انتقال به مغز، تبدیل به آوا می گردد. اما آیا کسی که شنوایی خود را از دست داده، از نعمت موسیقی محروم است؟ مسلما اینگونه نیست. موسیقی در ذهن آدمی جاریست. کسی که ناشنواست، صدا را نمیشنود. اما می تواند در ذهن خود موسیقی را جاری ببیند.

 

 

 

 

جالب است بدانید که چندی پیش محققان پی بردند که کرات آسمانی هم دارای موسیقی خاص خودشان هستند که گوش بشر این اصوات را نمی شنود. انها با ابزارهای پیشرفته، امواج الکترومغناطیسی را به صوت تبدیل کرده اند و مشخص شد که موسیقی همه جا هست.

موسیقی به مانند ریاضی از بدو خلقت و در تار و پود هر آنچه که هست و نیست وجود داشته. صدای امواج دریا، صدای آواز قناری، صدای رشد طبیعت. صدای پر شاپرک. همه اینها موسیقی است. و اما بشر به دلیل بهره مندی از موهبتی به نام هنر، توانست موسیقی را کشف و در راستای نیازهای خود هدایت کند. بشر دانست که موسیقی میتواند مرهمی بر درمندی اش باشد. موسیقی با نظم والایی که دارد، به گونه ای بی قراری های ذهن آدمی را آرامش می دهد که هیچ عامل دیگری را یارای قد افرازی برابر آن نیست.

 

پادکست موسیقی و آرامش را بشنوید 

 

یکی دیگر از خواص اعجاب انگیز موسیقی این است که می تواند به صورت همزمان هم درد باشد و هم درمان. برای شرح این مطلب خود شما را مثال می زنیم. حتما تا به حال زیاد پیش آمده که غم بر دلتان فزونی کند و غرق در دلگیری و خمودگی باشید. در این مواقع حتما با یک موسیقی حال خود را دگرگون کرده اید. اما ماهیت آن موسیقی چه بوده؟ با ذکر این سوال میخواهیم به اینجا برسیم که با اینکه هوای دل شما غمگین است، اما یک موسیقی غمگین میتواند تسکین دل شما باشد. هیچ گاه یک فرد غمگین برای تغییر روحیه خود، موسیقی شاد گوش نخواهد کرد. جدا از کشف محققان و دانشمندان بر خاصیت درمانی موسیقی، این پدیده را می توان به تنها زبان مشترک همه انسانها قلمداد کرد. وقتی مثلا سمفونی شماره هشت بتهوون پخش می شود، کاری به این ندارد که مخاطبانش از کجا هستند یا چه قشری را در بر می گیرند. تاثیر خود را بر هر دل و جانی می گذارد. فارغ از نوع و نژاد و جنسیت. گویا موسیقی موهبتی است از عالم معنا، که بر هنرمندان الهام می شود و آنها هم برای ما آن را به اشتراک می گذارند. وقتی صوت عبدالباسط پخش می شود، مسلمان و غیر مسلمان، عرب و غیر عرب ندارد. همه از این صدای ملکوتی به وجد می آیند.

 

سخن پایانی

 

خلاصه ای از آنچه گفته شد: هر بی نظمی به سمت نظم حرکت می کند. و نظم برای رسیدن به آرامش است و کل تکاپوی انسانها برای رسیدن به همین آرامشی است که در لوای نظم تعریف می شود. ذهن آدمی مجموعه ای عظیم از نظم و بی نظمی هاست. هر چه بی نظمی زیادتر باشد، بی قراری بیشتر می شود. برای نشاندن نظم به ذهن و رساندن آن به آرامش، راههای بسیاری وجود دارد. موثر ترین آنها، گوش دادن به موسیقی خوب می باشد. موسیقی که خود از بطن جهان می آید، همچون ریاضیات نمایانگر نظم خالق هستی است. میتوان با این هدیه بزرگ که به دست هنرمندان بر ما عرضه می گردد، غوغای ذهن را با آرامش حاصل از انتظام معنوی موسیقی، آرام ساخت. آرامش جسم و ذهن، هدف غایی هر انسان است (البته قبل از رسیدن به آرامش ابدی، یعنی مرگ).

 

تهیه شده در وب سایت نت به نت

نویسنده: محمد حنطه ای

 

 

نظر دهید (برای اعضا)

Captcha

نظرات (0)

تاکنون نظری ثبت نشده است.

سبد خرید 0
تماس با ما