آشیل؛ قمار بر سر جان و نام

چهارمین قسمت از سری پادکست های اساطیر یونان را می شنوید. در این پادکست همکار ما در وبسایت نت به نت قصه آشیل، پهلوانی رویین تن در افسانه های یونان را برای شما روایت می کند. این که آشیل که بود و چه کرد، اهداف او چه بود، چه نسبتی با خدایان داشت و برای چه از او عنوان پهلوان و قهرمان یاد می شود؟ در نبرد بزرگ تروا که داستان اولیه آن را در پادکست قبلی شنیدیم، چه کرد و چرا داستان او تا این حد معروف است و نام این کهن اسطوره در ادبیات جهان این قدر زبانزد؟

داستان آشیل حتی در ادبیات ما نیز راه پیدا کرده است. حتما تا به حال اصطلاح فلانی پاشنه آشیل فلان سیستم است را شنیده اید. قوی ترین و بلند ترین تاندون در آناتومی بدن آدمی، تاندونی به نام آشیل است. این تاندون عضلات قدرتمند ساق پا را به پاشنه پا وصل می کند. کوچکترین نقص در این قسمت از بدن، تمام هیبت آدمی را فرو میریزد و سیستم حرکتی او را بی مصرف می کند. خیلی از ما اصطلاح پاشنه آشیل را نقطه قوت یک مجموعه یا سیستم برداشت می کردیم. اما باید بدانیم پاشنه آشیل به نقطه ضعف یک عضو قدرتمند از سیستم می گویند که در صورت بروز آن ضعف، کل سیستم به زوال و مرگ می رسد. همان اتفاقی که برای آشیل افتاد.

آشیل از پدری زمینی و مادری الهی، از جنگجویان قدرتمند در نبرد تروا در افسانه های یونان بود. او بر سر دو راهی  مرگ یا نام جاودان، ماندگاری نام را انتخاب کرد و علی رغم علم به کشته شدن در جنگ، نام جاودان را انتخاب کرد. تیتر پادکست نیز بیانگر همین مطلب است که در قمار بین نام و جان، از جان گذشت و نام را برگزید. آشیل یک پهلوان رویین تن بود. در افسانه های مختلف ملل، داستان چندین اسطوره رویین تن را شنیده ایم. از جمله شخصیت اسفندیار در شاهنامه فردوسی. صفت رویین تن به کسی اطلاق می شود که قدرتی مافوق بشری دارد و هیچ ضربتی بر او کار ساز نیست. اما یک نقطه از بدن او فارغ از این ویژگی است و همین ضعف عامل شکست او خواهد شد. مثل پاشنه آشیل یا چشم اسفندیار که هر دو به خاطر این ضعف به کام مرگ کشیده شدند.

داستان آشیل را بشنوید از زبان مجید ناصری فر، راوی قسمت چهارم افسانه های یونان.

تهیه شده  در وب سایت آموزش موسیقی نت به نت