شنیدنی هایی در مورد روش آموزشی علی اقبال
روش آموزشی علی اقبال
با سلام خدمت دوستان عزیز و همراهان خوب من. در این مقاله کاربردی قصد دارم به مرور روشها و متد تدریسی خود بپردازم و شیوه رفتاری با هنرجویان و اخلاق کاری و باورهای خود را مختصری شرح دهم.
اهل کاشانم، خرده هوشی دارم، سر سوزن ذوقی
علی اقبال هستم. ساکن کاشان. متولد شهریور ۶۳. هجده سال است سه تار میزنم. سه تار ساز اصلی من است، هر چند که دستی در تار و تنبور هم دارم و چندیست یادگیری ساز دیوان را نیز آغاز کرده ام. با توصیف اطرافیان آدمی احساسی و خوش برخورد هستم. از طرفی کنجکاو و زود رنج.
موسیقی دنیای من است. جریان نت ها را آرامبخش وجود می دانم. سبک تخصصی موسیقی من، سنتی ایرانیست. ولی هر نوع سبکی را گوش میکنم و از آنها لذت میبرم. به نظرم همگی از یک خانواده اند. چه پاپ، چه راک، چه کلاسیک چه سنتی چه ...
جدا از موسیقی سنتی به موسیقی الکترونیک نیز بسیار علاقه مندم به طوری که ۴ سال پیش به ساخت استودیویی شخصی در اتاقم اقدام کردم که هنوز که هنوز است بیشتر وقت و انرژی و انجام کارهای من در آنجا می گذرد. نرم افزاری که برای آهنگسازی با آن کار میکنم، نرم افزار کیوبیس است. هر روز چیزهای بیشتری یاد میگیرم و تجربیات آهنگسازی خود را ارتقا می بخشم. احتمالاً در آینده ی نزدیک، مجموعه ای آموزشی در مورد میکس و مستر و صدابرداری تولید کنم و در بخشی از سایت برای علاقهمندان ارائه کنم. بسیار عاشق یادگیری هستم و از کودکی تا به امروز هیچ گاه از کنجکاوی در موضوعات مختلف دست نکشیده ام. هر آنچه را هم که یاد میگیرم، دوست دارم با علاقه خاصی با دیگران نیز به اشتراک بگذارم و حتی المقدور آنها را با آن مقوله آشنا سازم. یکی از این کارها در اختیار گذاشتن آموزه های من در طول این سالها از موسیقی سنتی و به طور خاص، ساز سه تار می باشد. از امکانات استودیو استفاده کردم و مبانی و مقدمات آموزش ساز سه تار را به صورت مجازی ثبت و ضبط کردم. ابتدا فعالیت من در کانال تلگرام بود ولی وقتی استقبال دوستداران موسیقی را دیدم بر آن شدم تا در کنار کانال سایت جامعی را تاسیس کنم.
واژه گام به گام برای من الگویی بود برای نامگذاری سایت. و آن را نت به نت نامیدم. اکنون که در حال نوشتن این مقاله ام کانال نزدیک به ۹ هزار و سایت هم سه هزار عضو دارد.
استمرار اهداف زیر سنگسار منتقدنما ها
همیشه انتقادهایی بر من وارد شده که برخی از آنها واقعاً دور از انصاف است و منتقدنما فقط برای تخریب شخصیتی من اقدام به حمله های بی محتوا در فضای عمومی مثل کامنت های اینستاگرام میکند. بنده فی نفسه انتقاد را برای پیشرفت لازم و ضروری میدانم، اما حملات توهین آمیز در لوای انتقاد کار پسندیدهای نیست. بارها و همه جا اعلام کرده ام که والله و بالله من استاد نیستم و خود را حتی نزدیک به لغت استاد نمیدانم. تمام دغدغه من، در دسترس گذاشتن تجربیات شخصی خود برای دوستداران موسیقی است. وقتی کتاب استاد ذوالفنون را برداشتم و ورق به ورق و نت به نت آن را به زبان ساده برای هنرجویان توضیح دادم، با استقبال خوبی مواجه شدم. دانستم وقت و هزینهای که صرف میکنم جای درستی میرود چرا که اگر غیر از این بود، استقبال نیز کمرنگ می شد. ابتدا مدتی طول کشید تا بتوانم پکیج ماهور را تولید و ارائه کنم. فکر نمیکردم با حجم استقبال و پیامهای خوب زیادی مواجه شوم. این دلگرمی انگیزهای بود برای تداوم این سیستم . با اینکه تولید پکیج ماهور مرا بسیار خسته کرده بود ولی با انرژی مثبتی که از هنرجویان می گرفتم تا به امروز دست از رسالت خود نکشیدم و دستگاه شور و دشتی را نیز به صورت کامل تولید کردم و اکنون هم که در حال کار کردن بر روی آواز ابوعطا هستم. این وسط منتقد نماها با پرتاب پالسهای منفی سعی در دلسرد کردن من داشتند و دارند. مثلاً پیام های تندی با محتوای تخریبی که چند نمونه از آن را ذکر می کنم. (تو که هنوز بلد نیستی مضراب بزنی حالا واسه ما استاد شدی؟ یا دیگری نوشته بود استاد بودن تو را چه کسی تایید کرده؟- یا حتی گفته اند تو فقط دنبال دیده شدن هستی و خیلی حرف های دیگر) که البته من هرگز از این حرفا نرنجیده ام و دلسرد نگشتم. زیرا دارای هدفی روشن هستم. هدفی والا که بتوانم نقش سازندهای در هنر دوستی مردم سرزمینم ایفا کنم؛ ولو کوچک و اندک!
آنچه هنرجویان از آموزشهای من یاد می گیرند
هنرجویان با آموزش های من، ابتدا با مبانی و اصول اولیه و تکنیک های سه تار آشنا می شوند. بعد از گذراندن این مرحله آنها وارد یادگیری دستگاهها می شوند. تمام فکر و تلاشمان بر این بوده کسانی که به هر دلیل توانایی رفتن به کلاس را ندارند بدون آنکه چیزی را از دست بدهند بتوانند نوازندگی را یاد بگیرند. مثلاً ما بسته ماهور را ارائه کردیم که شامل ۲۹ قسمت است. ۹ قسمت آن را به صورت رایگان در اختیار هنرجویان قرار دادیم تا ببینند و تصمیم بگیرند که آیا با این شیوه به رضایت مطلوبشان میرسند یا خیر. اصولا اسم ماهور که می آید، ناخودآگاه همه یاد مرغ سحر میافتند و لذتی از این برایم بالاتر نیست که هنرجویان بعد از سه ماه میتوانند مرغ سحر را کامل و بدون اشکال بنوازند. در نظرات و کامنت های بسیار مورد لطف هنرجویان قرار گرفتم. بیشتر پیام ها در مورد تولید دستگاه های بعدی کتاب استاد ذوالفنون بود. که ماهم خواسته آنها را محترم شمردیم.
تک آهنگ ها
هنرجویان وقتی به کلاس میروند، زمان کلاس صرفا وقف آموزش و یادگیری و تمرین آن میشود. تمرین هم در هر زمینهای با حوصله هنرجو رابطه مستقیم دارد. تمرین مداومی که در پس آن فراغت و سرگرمی نباشد، در هر زمینه ای میتواند هنرجو را خسته و دلزده کند. برای این امر تمهیدی اندیشیدم. هنرجویانی که به یک مرحله قابل قبولی رسیده اند، می توانند از تک آهنگ هایی که آن را تولید کرده ایم بهره ببرند. هنرجو کلی تلاش کرده و مثلاً فلان دستگاه را یاد گرفته. حال دلش میخواهد بتواند آهنگ های مختلفی بنوازد. و بتواند در جمع یا در خلوت چند آهنگ دلپذیر سنتی را داشته باشد تا به وسیله آنها حال خود و اطرافیان را بهتر کند. تکرار و کلیشه برای هنرجو را مانعی بر رشد می دانم. پس تا آنجا که توانستم تک آهنگ های سنتی را گردآوری و تولید نمودم تا هنرجو حق انتخاب های متعددی داشته باشد.
آموزش سه تار در وب سایت نت به نت
بداهه نوازی
قسمت بعدی دغدغه های من آموزش بداهه نوازی است. مطمئناً هر کس که به دنبال یادگیری یک ساز می رود، هدف غایی اش مستقل نوازیست. تا کی باید کارهای دیگران را کپی کرد و نواخت؟ هنرجو دوست دارد بتواند خودش برای خود ساز بزند و بتواند خلق کند از این رو دغدغه مهم من، سوق دادن هنرجو به سمت بداهه نوازی است. مقاله های زیادی را در این مورد در سایت خود ارائه کرده ام که در هر کدام به تفصیل به چرایی لزوم مهارت بداهه نوازی و اهمیت آن پرداخته ام و تکنیک ها و تجربیات شخصی خود را نیز بیان نمودم.
چه کسانی از آموزش های من استفاده می کنند؟
در اینجا به صورت خلاصه طیف هنرجویان خود را برایتان شرح می دهم. کسانی که از آموزشهای من استفاده میکنند چند دسته هستند. یک دسته آنهایی اند که پول و وقت کافی برای کلاس رفتن ندارند. مثلا طرف آنقدرغرق در مشغله های خود میباشد که اختصاص یک برنامه مدون برای یادگیری ساز برایش امری محال است. پیامهای زیادی به دستم رسیده که گفته اند چقدر خوشحالند از اینکه میتوانند به جای تنظیم روز و ساعت و دقیقه، آموزشهای مرا با فراغ بال دنبال کنند.
برخی دیگر از لحاظ مالی قدرت کلاس رفتن را ندارند. در شرایطی که اوضاع اقتصادی مناسب خیلی از ما نیست، میتوانند با مبلغی به مراتب کمتر از کلاس رفتن آن چه نیاز است را یاد بگیرند. شاید باورتان نشود ولی تعداد کسانی که واقعاً نمی توانند برای یک جلسه حضوری ۴۰ - ۵۰ هزار تومان هزینه کنند بسیار زیاد است. اینها باید چه کنند؟ آن جوانی که در فلان روستا زندگی می کند و هیچ دسترسی به کلاس اموزشی ندارد، باید از آرزوی خود چشمپوشی کند؟ خیر! حال که دسترسی به استاد و کلاس تقریباً برایش نا ممکن است میتواند با یک ساز ارزانقیمت شروع کند و با گوشی موبایل خود از ویدیو های آموزشی ما که به جرأت میگویم هیچ چیزی از کلاس های حضوری کم ندارد استفاده کند.
خطاب به منتقدان پوشالی که میگویند تو صلاحیت تدریس نداری میگویم: اولاً باز هم میگویم بنده استاد نیستم و و صرفاً به عنوان یک دوست تجارب خود را در اختیار دوستان قرار می دهم.
دوما همه که قصد ندارند نوازنده حرفه ای و سطح اول بشوند.
چرا، که اگر کسی به من بگوید قصد دارد که پله های پیشرفت را ده تا یکی طی کند و در آینده بخواهد با نوازنده های سطح اول سه تار رقابت و هم ترازی کند، خودم همانجا او را راهنمایی می کنم که باید به کلاسهای حضوری و مستمر و فشرده برود. چرا که آموزش مجازی نیازمند تأنی و فراغ بال می باشد.
سوما همه هدف ها که مشترک نیست! یکی دوست دارد برای دل خودش بنوازد، دیگری میخواهد در جمع نوازندگی کند و بدرخشد و حتی شاید کسی به قصد دلبری کردن بخواهد بنوازد. من همیشه گفته ام که آموزشهای من می تواند هنرجویان را تا رسیدن به حد مطلوب و متوسط از نوازندگی برساند. به طوری که پس از سه ماه میتوانند هر آهنگی را از روی نت بنوازند. همیشه گوشم را به انتقادهایی که قصدشان حمله و توهین است میبندم و انتقادهای سازنده را با دل و جان می پذیرم. بنده عاری از خطا نیستم، ممکن است جا هایی از تدریسم دچار اشتباه شوم که از همین جا از همه دوستان خواهش می کنم هر جا اشکال و اشتباهی از من دیدید بدون تعارف و ملاحظه اشتباهم را بگویید. بنده هم نیاز به اصلاح دارم.
امید و انگیزه دو بال پرواز برای هنرجو
روزی یکی از هنرجویان پیامی داد و گفت دو تا از انگشتانش را طی حادثه ای از دست داده. انگشت سبابه و انگشت کناری آن!
گفت به سهتار خیلی علاقه دارم، آیا با وجود این معلولیت می توانم آن را یاد بگیرم؟ اگر با این شرایط به آموزشگاه برم مورد تمسخر قرار خواهم گرفت. مثال جالبی هم زد. گفت مثل این است کسی که مویی بر سر ندارد به سلمانی برود.
بسیار سوال سختی بود و کاملا مرا چالش کشید. اولین و مهمترین ابزار برای نوازندگی را به علت حادثه از دست داده بود. چه باید می کردم؟ چه می گفتم؟ با امید زیادی به من پیام داده بود، حال باید با ناامید کردنش او را رها می کردم؟ پس از تفکر فراوان و دوره کردن داستان هایی از این قبیل که افرادی با معلولیت جسمی و ذهنی توانستهاند فعل خواستن را صرف کنند و حتی شاهکارهای عظیمی را خلق کنند؛ به خودم گفتم هر طور که بشود او را ناامید نخواهم کرد و حال که در این حد با انگیره است ، خاموش کردن انگیزه او نه تنها خطاست، بلکه جفاست. یاد بتهوون افتادم که با وجود ناشنوایی، چنین شاهکارهای بی بدیلی را خلق نمود. به او گفتم بله که می توانی! انگشت سبابه نداری، ولی انگشت شست که داری! به امید خودا شروع کن و من هم کمک خواهم کرد. مطمئن باش در حد توانایی های خود موفق خواهی شد. خوشحال شد و یادگیری را آغاز کرد. امید و انگیزه ای او برایم بسیار آموزنده بود. پس از چندی با همان انگشت شست، مضراب زدن را فراگرفت و مدتی بعد مرغ سحر را نواخت و صدایش را برای من فرستاد. با اینکه آرام کند می زد ولی همین که توانسته بود بر محدودیت خویش غلبه کند برای من یک دنیا ارزش داشت. از این قبیل اتفاقات چند بار دیگر هم افتاده افراد نابینا و کمبینا، معلولین ذهنی و حتی سالخوردگان علاقهمند و... به هر کدام راهکارهایی را پیشنهاد می کنم و پیشرفتشان را رصد می کنم. از شما دوست عزیز هم خواهشمندم چنانچه کسانی را می شناسید که علاقهمند به یادگیری هستند و از نقص یا محدودیتی رنج میبرند، وبسایت مرا به ایشان معرفی کنید. بنده معتقدم صبر و همذات پنداری در برابر هنرجویان و همچنین پشتیبانی آنها از اهم مسئولیت های یک آموزگار است. هیچ گاه نباید هنرجو را در تنگنا و استرس قرار داد. باید با آنها همچون گل و گیاه رفتار کرد. آب و اکسیژن و نور کافی را در اختیار آنها گذاشت و تا رشد کامل هوای آنها را محترم شمرد. هرگاه هنرجویی در کلاس حضوری از من زمان پایان کلاس را می پرسد، به او می گویم کلاس شما وقتی تمام میشود که این درس را یاد بگیری. وقتی می بینم طرف به من اعتماد کرده و پول و وقت خود را هزینه می کند، اخلاقا خود را موظف میدانم که به پای او صبور باشم و خدای ناکرده مسبب سردی وی نگردم. جدا از آن، اگر کم کاری کنم و او در جایی، آهنگی را ناقص و ضعیف بنوازد، اولین چیزی که در ذهن مخاطبانش جاری میشود ضعف آموزگار است. لذا همیشه سعی بر آن است که از غایت توانایی خود برای هنرجو استفاده کنم.