نقش والدین در تبلور استعداد نهان فرزندان
نقش والدین در تبلور استعداد نهان فرزندان:
با مطالعه در حوزه زندگی نامه های افراد سر شناس و چهره های موفق، اکثرا با یک عبارت ثابت مواجه می شویم: (وی با تشویق و هدایت خانواده به این امر علاقه مند شد). حکایت ها و مثل های زیادی هم در این زمینه شنیده ایم. مثلا ماجرای معروف ادیسون؛ که به واسطه ی نقش حساس مادرش، از کودکی سرخورده به نابغه ای جهانی بدل شد. و همینطور قریب به اتفاق تمامی بزرگان علم و فرهنگ و هنر کشورمان، که با انگیزه های ابتدایی از سوی پدر و مادر، توانستند هدف خود را شناسایی، و برای رسیدن به قله آن تلاش کنند.
نقش خانواده مقدم بر نقش نظام آموزشی
اولین محیطی که انسان متوجه حضور خود در این جهان می شود، حریم امن خانواده است. اولین کنجکاوی ها و کنکاش ها برای یافتن موقعیت خود در جهان، اولین سوالها از چرایی و چگونگی به دنیا آمدن، همه و همه شامل این امر میگردد.
متاسفانه در دهه های گذشته، چشم انداز اکثر خانواده ها بر موفقیت فرزندان، محدود به چند فاکتور ثابت بوده. به گونه ای که اگر از کودکی خردسال سوال می شد که دوست داری در آینده چه کاره شوی، اصولا با جوابی کلیشه مواجه می شدیم. دکتر یا مهندس!
این قضیه حتی در مراحل رشد و نوجوانی آنها نیز دیده می شد. موفقیت در طی کردن مدارج تحصیلی بود و لاغیر. سر رشته های موفقیت بین رشته های تجربی و ریاضی نمود داشت و اکثرا با نگاهی غریب به رشته های دیگر از جمله علوم انسانی و هنر و حتی به رشته های فنی و حرفه ای نگریسته می شد.
فرزندان در رقابتی گزینشی و نا برابر به نام کنکور شرکت کرده و شایستگی آنها در عددی به نام رتبه کنکور خلاصه می شد. در صورت شکست، سرخوردگی ها و استرس هایی که آنها در این مسیر متحمل می شدند، باعث ایجاد هزینه های زیادی برای اعتماد به نفس آنها در آینده می گشت. هنوز هم این معضل اجتماعی به شکلی وجود دارد. اما خوشبختانه نگرش خانواده ها با توسعه اطلاعات از طریق دسترسی به فضای آزاد گردش اطلاعات در دنیای مجازی، دستخوش تغییراتی مثبت شده و شاهد در اختیار گذاشتن حق انتخاب هایی بیشتر از گذشته برای فرزندان هستیم.
اما هنوز کافی نیست.
آموزش سه تار در وب سایت نت به نت
اصل مواجهه :
همیشه و در همه حال، تجربه بر علم سوار بوده. ضرب المثل های زیادی از این دست شنیده ایم. مثلا عالم بی عمل و زنبور بی عسل و غیره.
حتی در زمینه های رفتاری گوناگون نیز این مثال صادق است. حتما بارها شنیده اید که از هر چه می ترسی با آن روبرو شو.
اصولا ترس، همیشه از ناشناخته هاست. فرزند دلبندتان تا با مسائل و چالش های گوناگون مواجه نگردد، نمی تواند از ضمیر خلاق خود بهره ببرد. و در روبرو شدن با مشکلات، به جای جسارت در حل آن، به عقب نشینی و یا نادیده گرفتن آن روی می آورد.
همانگونه که گفته شد، خانواده اولین بستر تجربه اندوزی و پاسخ به سوالات است. در اینجا پدر و مادرها نقش بسیار حساسی را در بخشیدن هنر حل مسئله و توانایی انتخاب راه صحیح به آنها را دارند. که این نقش به جز در لوای اصل مواجهه صورت نمی پذیرد.
اصل مواجهه در زمینه هنر
از آنجا که رسالت ما در بخش هنر و موسیقی می باشد، از اینجا به بعد طیف صحبت هایمان حول هنر موسیقی خواهد گشت.
کودکی را تصور کنید که پدر و مادرش علاوه بر فراهم نمودن امکانات روتین مثل اسباب بازی و لوازم التحریر، یا تفریحات نشاط آور همچون شهر بازی و ...؛ او را با چند نمونه از هنر های هفتگانه مواجه کند.
هنر، در تمامی انسانها به صورت بالقوه وجود دارد. این بزرگترین تفاوت انسان با سایر جانداران است و باعث شده لقب اشرف مخلوقات را یدک بکشد.
شاید هیچگاه هیچ هنرمندی نتواند به مهارت عنکبوت، تارهایی چنین ظریف و هندسی بسازد. ولی آن عنکبوت نه هنرمند است و نه خبر از شاهکار خود دارد. و هیچگاه نیز پیشرفتی در کار خود نخواهد دید. این کار را بر اساس غریزه و کدهای ثبت شده در ژنتیک خود انجام می دهد. اما هنر در انسان، از منشائی والا و لایتنهایی سر چشمه می گیرد. ولی ابتدا باید با آنها روبرو شود. ببیند، واکاوی کند، بشناسد و تفکیک نماید.
اما چگونه این بالقوه گی به صرف فعل منجر می شود؟
گفتیم که هنر در تک تک انسانها وجود دارد. برای تبیین این موضوع سه دسته را برای شما ذکر میکنیم.
- کودکی که هیچ گاه با ظرفیت ها و استعداد های هنری خود آشنا نگشته. معمولا این افراد، در آینده نیز نخواهند توانست هنر نهان خود را کشف کنند. یا اگر هم کشف کنند، انگیزه ای برای دنبال کردن آن ندارند.
- کودکی که با نبوغ خود توانسته استعداد خود را یافته و آنرا پیگیری کند. تعداد این افراد زیاد نیست. شرط قرار گیری در این دسته نبوغ بالاست است که در صد کمی از انسانها، یک نابغه واقعی می شوند. هیچ مانعی هم نمیتواند از پیشرفت این افراد جلوگیری کند.
- موضوع مقاله ما مربوط به این دسته می باشد. کودکی که در محیط امن خانه، با اتکا به رهنمون های والدین و آشنا نمودنش با انتخاب ها و تجارب مختلف، از همان ابتدا راه خود را چه در زمینه علم و چه در زمینه هنر پیدا میکند.
با توجه به دسته بندی های فوق :
نقش والدین در تبلور استعداد نهان چیست؟
- به سلائق کودک خود احترام بگذارید. شاید علاقه یک کودک به یک ساز، در نظر پدر و مادری خوش نیاید. ولی با جلوگیری و بی تفاوتی نسبت به آن، امکان دارد برای همیشه ریشه ذوق به این هنر را در او خشک شود. شاید قرار بوده در آینده نوازنده ای بزرگ و سرشناس شود. و حال مجبور خواهد شد به سلائق تحمیلی تن دهد که موفقیت آنها همیشه در هاله ای از ابهام قرار دارد.
- برای کودک خود لوازم کشف استعداد را فراهم کنید. اصولا پدر و مادرها برای فرزندشان از هیچ امکاناتی دریغ نمی کنند. محبت به فرزند، غریزه قدرتمند و غیر قابل انکاریست. اما نکته مهم بهره وری در تدارک امکانات است. بارها دیده شده که یک خانواده برای دلبندشان بهترین و گرانترین لباسها را می خرند. بهترین تفریح ها را برایش مهیا میکنند. اما به هنر که می رسند، آن را بی فایده می دانند و حتی در برخی موارد دور آن را خط بطلان می کشند. نترسید! بگذارید با همه چیز آشنا شود. بگذارید پنجه در پنجه چالش های زندگی بنهد. برایش ساز بخرید. کتاب بخوانید. او را در فعالیت های گروهی بچه ها در زمینه هنر شرکت دهید. به سینما و تئاتر ببرید. سرگذشت بزرگان ایران و جهان را برایش بخوانید. چه می دانید؟ شاید دلبند شما قرار است نویسنده ای حاذق شود. فیلمسازی بزرگ و حتی نوازنده و خواننده ای محبوب و مردمی. از هزینه کردن برای هنر فرزندان نهراسید. علم و ورزش و هنر را از آنها دریغ نکنید.
- افراط و تفریط نکنید. گاها مشاهده شده که کودک یا نوجوانی به دلیل اصرار ها و فشار بیش از حد والدین، نسبت به هنر مورد نظر احساس تزاحم می کنند. و راحتی خود را در تمام شدن زمان پرداختن به آن می دانند. خسته می شوند و دائم منتظرند هر جور شده رفع تکلیف کرده و خود را به آسایش برسانند. اهرم فشار برای کودکی که در آغاز یا میانه را قرار دارد نه تنها مفید نیست، بلکه کاملا مخرب است.
- نقش مخرب تنبیه. تنبیه در زمینه هنر، همانند آفتی مخرب بر پیکر مزرعه، حمله ور شده و تمام محصولات رسیده و نرسیده را از بین میبرد و حتی گاه ریشه را نیز می خشکاند. تنبیه موجب بروز ترس میگرد. و چنانچه ترس از هر دری وارد شود، ذوق و اشتیاق از در دیگر خارج می شود. کودک شما فقط برای ترس از تنبیه شدن، مبادرت به انجام تکالیفش می کند و هیچ بار آموزشی-تجربی ای برای او در پی نخواهد داشت. همیشه تشویق موثر ترین روش برای ایجاد و تداوم اشتیاق بوده و خواهد بود.
- از مقایسه بپرهیزید. مقایسه دلبندتان با دیگران می تواند باعث احساس شرمساری و حقارت در وی گردد. مثلا اگر دوست او را برایش مثال بزنید و بگویید هر دوی شما همزمان یادگیری ساز را آغاز کردید ولی او را ببین چقد از تو جلوتر است! اینگونه خطر از بین رفتن اعتماد به نفس او را تهدید خواهد کرد. و همانطور که می دانید اعتماد به نفس لازمه هر نوع فعالیتی در انسان می باشد.
سخن پایانی :
والدین گرامی ! رفع نیازهای اولیه فرزندان مثل خوراک و پوشاک و مسکن، به تنهایی نمی تواند باعث رشد فکری و شکوفایی گردد. به فرزندتان انتخاب های متعدد بدهید. بگذارید با چالش هایی روبرو شوند تا تجربه کسب کنند. مسیر های صحیح را به او نشان دهید ولی در انتخاب مسیر او را آزاد بگذارید.
برای کشف استعداد ، نیاز به هزینه کردن می باشد. چه هزینه ی مادی چه معنوی. اگر دلبندتان به گیتار علاقه مند شد، برایش گیتار بخرید. اگر به زبان اشتیاق نشان داد او را به کلاس ببرید. اگر در بین راه اشتیاق در وی رنگ باخت، نگران نباشید. وقتی ضمیر کودکتان مطمئن باشد که جا برای تجربه های دیگر نیز باز است، حتی در صورت رها کردن استعداد فعلی، در آینده باز هم راه خود را خواهد یافت. شاید در همان زمینه و شاید در یک زمینه ی دیگر. شاید زمانی برسد که عده ای نام فرزند شما را در اینترنت سرچ کنند و در زندگی نامه او با همان جمله ای که ابتدای این مقاله گفته شد روبرو گردند: (وی با تشویق و هدایت خانواده به این امر علاقه مند شد(
تهیه شده در وب سایت آموزش موسیقی نت به نت
نویسنده : محمد حنطه ای